تأملي بر تشويق ها و نقدهاي اخير بر رسانۀ ملّي/ مجتبي زارعي
باسمه تعالي
صدا و سيما وزنه بردار نيست؟!
تأملي بر تشويق¬ها و نقدهاي اخير بر رسانةملّي
مجتبي زارعي
رسانة ملِّي ورزشكار نيست كه به مثابة آثار مترتب بر بازندگان و برندگان در ميدان ورزش با او رفتار مي¬كنيم. به ديگر سخن رسانة ملّي در انقلاب اسلامي وزنه بردار گود ورزش نيست، كه چند صباحي را در تمرين و اردوهايي سپري كرده باشد و در وقت جدال براي مدال افتخار آفريني كرده و متعاقب آن انبوهي از تشويق¬ها و توبيخ¬ها را دريافت كند. گو اين كه چه بسا ورزشكاري براي اعتلاي كشور در روزهاي متمادي و دشوار اردو از خواهش¬ها و عادات روزمرگي مي¬گذرد امّا به رغم اين¬ها از دور رقابت¬ها باز مي¬ماند، با اين حال شايستة تكريم مي¬باشد، چون مبارزة او در تراز حمييت و حدّ فيزيولوژيك او صورت مي¬پذيرد. امّا آيا رسانة انقلاب هم وزنه بردار گود ورزش است؟! از اين رو پرسش اصلي اين است كه حدّ هستي شناسانه و ميهن پرستانة رسانة جمهوري اسلامي ايران چيست و تشويق¬ها و توبيخ¬هاي اخير مردمي، پارلماني و اعتراضات دانشجويي نزد رهبر فرزانة انقلاب اسلامي چه نسبتي با رسالت حقيقي رسانه اسلامي- ايراني دارد؟ اجمالاً اما بايد دانست اين كه رسانةملّي به جاي دريافت تشويق¬ها بايد خود منبع و ملاك و تراز توليد تشويق¬ها، خوشبختي¬ها و مرزبان آنها باشد. يعني رسانة هم افق با انقلاب اسلامي به جاي دريافت مشوّق¬ها بايد به نقش تاريخي خود عمل كرده و بايد خود رسانه را به منبع توليد شوقها حول هويت ملّي بدل كند.
ساخت مستند¬هاي «روح¬الله» و «دفاع مقدس»، امّا گوياي چنين وضعي در جغرافياي رسانة ملّي به شمار آمده است. پرواضح مي¬باشد كه سخن بر سر ضرورت تكريم از اقدامات سازنده در رسانه ملّي نيست كه قضاوت عقل طبعاً و قطعاً بر آن حكم خواهد كرد. امّا، ما را چه شده است كه از سخن حكيمانة امام خميني(ره) دور افتاده¬ايم و از راهبرد تغيير رسانة ملّي به دانشگاه عمومي در تفكر ديني بازمانده¬ايم و اكنون به جاي نگراني از بروز حداقل استثناء¬هاي ناهنجار و نامطلوب در يك رسانة معطوف به انقلاب اسلامي، از ساخت و نمايش تك مستند¬ها و تك سريال¬هاي پر محتوا چنين مشعوف مي¬شويم؟! آيا تاكنون رويه¬اي اختلاف برانگيز يا پارادوكسيكال در سي.ان.ان، فاكس نيوز، بي.بي.سي و سينماي هاليود با مدرنيسم و نيز رسالت و آرمان غرب فكري و سياسي به چشم ديده¬ايم؟! پاسخ به اين پرسش منفي است، زيرا تكنولوژي رسانه¬اي و مدرنيته در ذات خويش و نيز در رسالت خود متّحد و يگانه عمل مي¬كنند.
به نظر مي¬رسد «قاعده¬ها» در رسانة ملّي جاي خويش را به «اصالت استثناءها» سپرده است. در آنجا گاف¬ها همان استثناها به شمار آمده و اصل بر تبليغ و تثبيت مدرنيسم است. امّا در رسانة ملّي همزاد با انقلاب اسلامي بعضاً، نمايش برخي خوبي¬ها و نيكي¬ها جزو استثناها محسوب مي¬شود. گو اينكه در كمال بُهت و شگفتي دلسوزان به تصوير كشيده شدن برخي اسناد خاك خورده و مغفول دفاع مقدس و نيز به آنتن فرستادن تصاوير و گفتارهاي حكيمانة برخي مراجع و علماي اعلام ذيل مناسب¬زدگي و تقويم¬زدگي جزوي از افتخارات رسانة ملّي به حساب آمده است! آنگونه كه در ساخت برخي آثار فاخر، قريب به دويست نمايندة مجلس به تحسين آن مبادرت مي¬كنند. ضمن اينكه مجلس هم افق با انقلاب اسلامي نيز بايد به جاي ظاهر شدن در نقش مشوق رسانة ملّي، تكاليف بزرگ مغفول مانده از صدا و سيما را مطالبه كند. زيرا رسانة معطوف به انقلاب اسلامي درتمامي زواياي خود بايد تحسين برانگيز و برخوردار از پيام و رسالت باشد و كاركردي متفاوت با كارويژة ورزشكاران و اردو زنندگان المپيك درپي داشته باشد. مع¬الاسف اكنون رسانة ملّي همانند رفتار برخي مردمان در نسبت با ماه رمضان و مناسبت¬ها و ذيل پديدة ناخوشايند مناسبت زدگي عمل مي¬كند. براي ايّامي از سال رياضت مي¬كشد و امّا بنا به گواهي اهل معنا و دلسوزان،بعضاً اباحيت در آن اصالت دارد!
همانگونه كه افراد در رمضان و در مناسبت¬ها به خويشتن حقيقي نزديك مي¬شوند و بُت نفس را به زير مي¬كشند رسانةملّي نيز چنين مي¬كند و اين باذات رسانة هم افق با انقلاب اسلامي ناسازگار است. تجلّي مروت، آيين مدارا و گذشت در سنت¬هاي اسلامي- ايراني و مرگ آگاهي،تلاش و كوشش و مجاهدت براي آباداني دين و دنيا و … گوهرهاي هميشگي حيات طيبه در اسلام و ايران به شمار مي¬آيند و نبايد در مناسبت زدگي و روزمرگي به فراموشي سپرده شوند. اين درحالي است كه سرمايه¬ها، ذخيره¬ها و متاع¬هاي ذي¬قيمت گفته شده بايد در همة آثار و توليدات جريان يابد.
با توجه به قراين سياسي و عمومي به نظر مي¬رسد جهان در آستانة تحول است امّا رسانة ملّي خود را براي اين تغيير آماده نكرده است، اين در حالي است كه سرمايه¬هاي عظيم و نيروي انساني خلاق،مبتكر و متعهد در رسانةملّي و در سطوح ملّي و فرا ملّي به فراواني يافت مي¬شود. مستند¬هاي روح¬الله، دفاع مقدس و مجموعه¬هايي همانند مثل هيچكس و روز حسرت خود گوياي آن است كه نخبگان كاركشته¬اي در ارتباط با رسانةملّي قرار دارند و قادرند با زبان فطرت كه زبان عمومي ايران و جهان مي¬باشد، سعة وجودي اين رسانه را به دانشگاه عمومي ارتقاء دهند.امّا تازماني كه استثناء¬هاي كنوني به سوي قاعده¬هاي جاري، زنده و مسلط تبديل نشود و استعدادها و امكان¬هاي رسانه به فعليت نرسد اين تمنايي دست نايافتني در رسانة ملّي خواهد بود. نتيجه اين¬كه نگارنده، تدوين،ساخت و نمايش سريال¬ها و مستندات اسلامي و ايراني را در افق روزمرگي و مناسبت زدگي، هم¬زاد با افق انقلاب اسلامي ارزيابي نمي¬كند و تشويش¬هاي كنوني را بيش از اين كه مؤيد زنده بودن و در جريان بودن انقلاب اسلامي در رسانة ملّي بداند، بر آن است كه اين تقويم زدگي تبلور برخي ثنويت¬ها و دوگانه¬سازي¬هاي غير بومي در ساحات علم و دين، سياست و معنويت و نيز اسلام و رسانه مي¬باشد. گو اين كه وجوهي از دوگانگي¬هاي گفته شده در توليدات و آثار راديويي و تلويزيوني نيز به چشم مي¬خورد چه اين كه و راديو و تلويزيون به جز ايام و ماههاي خاصي خويش را موظف به حضور در خانه¬هاي مردم با تراز انقلاب نمي¬شناسد و صد البته اين عبارات فراتر از اتهام به اين و آن در اين ياداشت مي¬باشد زيرا وحدت نظري و عملي انقلاب اسلامي و رسانةملّي اساساً كاري صعب و قهراً طرحي نو در عالم است. لذا بي¬ترديد اين گفتار به دنبال شناسايي و معرفي يك فرد و يا يك جريان به عنوان مقصر نبوده و نيست. رسانةملّي به تغيير در منظر و مرئي خويش به تحولات ايران و جهان نيازمند مي¬باشد و اين امر فراتر از تغييرات افراد و ايجاد برخي كارهاي شكلي بوده و بيش از همه به حكمت و شجاعت نياز دارد.
استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
working();